هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از استعارههای مختلفی مانند آینه، گل، و طوطی برای بیان مفاهیم عشق، زیبایی، و تأثیرات آن بر روح و روان استفاده میکند. شاعر با بیان این که آینه نسبت به بدن خود نسبتی ندارد، به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند که همه را به شوق میآورد. همچنین، از غم و اصلاح دل با غم معشوق سخن میگوید و نقش اهل سخن در رونق بخشیدن به محافل را یادآور میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۷
نتوان گفت به رویش سخن آینه را
نسبتی با تن او نیست تن آینه را
شوق رویش همه کس را به غریبی دارد
سبب این است جلای وطن آینه را
هیچ کس نیست که در وصل تو نقشش ننشست
خوب دارد گل روی تو فن آینه را
چرب نرمی ست در اصلاح دلم کار غمت
موم روغن شده این سنگ، تن آینه را
رونق انجمن از صحبت اهل سخن است
سبز دارد پر طوطی، چمن آینه را
حسن چون پرده گشاید پی تاراج، سلیم
به در آرد ز بدن پیرهن آینه را
نسبتی با تن او نیست تن آینه را
شوق رویش همه کس را به غریبی دارد
سبب این است جلای وطن آینه را
هیچ کس نیست که در وصل تو نقشش ننشست
خوب دارد گل روی تو فن آینه را
چرب نرمی ست در اصلاح دلم کار غمت
موم روغن شده این سنگ، تن آینه را
رونق انجمن از صحبت اهل سخن است
سبز دارد پر طوطی، چمن آینه را
حسن چون پرده گشاید پی تاراج، سلیم
به در آرد ز بدن پیرهن آینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.