هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و انتظار طولانی برای وصال معشوق سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق، هجران، و ناکامیهای خود مینالد و از تأثیرات عمیق این عشق بر جسم و روح خود یاد میکند. در نهایت، او به شهرت خود در عالم عشق اشاره میکند و از بلندآوازه شدن نامش به دلیل عشق به معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای گروههای سنی پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۴۶
تا به کی آن آهوی وحشی نگردد رام ما
ز انتظار او غبار آورد چشم دام ما
عمر رفت و روزگار هجر او آخر نشد
انتظار صبح محشر می کشد این شام ما
در محبت بیش ازین خواری نمی باشد که دل
می کند پهلو تهی همچون نگین از نام ما
جسم زار ما ز بس بالید از غم های او
شد لباس زندگانی تنگ بر اندام ما
آسمان از سبحه ی پروین، دمی صد بار بیش
استخاره می کند تا می دهد یک کام ما
داد ما لب تشنگان را جرعه ای کی می دهد
چون حباب از آب دریا پر نگردد جام ما
عشق او مشهور عالم کرد ما را چون سلیم
شد بلند از گفتگوی قامت او نام ما
ز انتظار او غبار آورد چشم دام ما
عمر رفت و روزگار هجر او آخر نشد
انتظار صبح محشر می کشد این شام ما
در محبت بیش ازین خواری نمی باشد که دل
می کند پهلو تهی همچون نگین از نام ما
جسم زار ما ز بس بالید از غم های او
شد لباس زندگانی تنگ بر اندام ما
آسمان از سبحه ی پروین، دمی صد بار بیش
استخاره می کند تا می دهد یک کام ما
داد ما لب تشنگان را جرعه ای کی می دهد
چون حباب از آب دریا پر نگردد جام ما
عشق او مشهور عالم کرد ما را چون سلیم
شد بلند از گفتگوی قامت او نام ما
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.