هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند تقدیر، روزی، و عشق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که هر کس روزی خود را از جایی دریافت می‌کند و این تقدیر از پیش تعیین شده است. همچنین، او به عشق و غربت اشاره می‌کند و اینکه این احساسات بخشی از سرنوشت انسان هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به تجربه و دانش بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۸۴

نیست ممکن جرعه ی آبی نباشد با نصیب
تشنگان یاخضر می گویند و عارف یانصیب

بر سر یک خوان، جهانی روزی خود می خورد
می برند از شربت آبی همه اعضا نصیب

هر کسی را روزی از جایی مقرر کرده اند
قطره ی آبی صدف را نیست از دریا نصیب

خار و خس را اختیاری بر سر سیلاب نیست
می روم سرگشته و حیران، برد هر جا نصیب

گردن مینا و ساق ساقی و ران شکار
نعمتی باشد، شود این هر سه چون یک جا نصیب

شکوه ی آوارگی ما را سلیم از عشق نیست
از ازل ما را غریبی بود چون عنقا نصیب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.