۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵

سخن ماست سربسر مرغوب
گرچه پیچیده است چون مکتوب

چشم از جلوه های قامت دوست
همچو دریا پر است از آشوب

خاک از بس که رفتم از دل، شد
پنجه ام ریشه ریشه چون جاروب

دوستی نیست رحم بر کاهل
آتش مرده زنده گشت به چوب

خصم، بدگوی شد سلیم چنان
که به تهدید هم نگوید خوب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.