هوش مصنوعی: این شعر به ستایش شراب و مستی می‌پردازد و از تأثیرات آن بر روح و جسم سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های مختلف، شراب را به عنوان نمادی از شادی، رهایی و قدرت توصیف می‌کند. همچنین، به مقایسه‌ای بین زاهد و مستی اشاره می‌کند و از اهمیت شراب در زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 18+ این شعر به موضوع شراب و مستی می‌پردازد که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۸۷

بر آن سرم که کنم فاش گفتگوی شراب
گواه مستی زاهد شوم چه بوی شراب

رسانده ایم به جایی شراب خوردن را
که پشت دست نهد پیش ما سبوی شراب

به محفلی که نباشی چو موج می خندان
حباب هم نگشاید نظر به روی شراب

رسید فصل بهار و ضرور شد دیگر
دماغ خشک مرا روغن کدوی شراب

چه زور و قوت مردافکنی ست، پنداری
که خاک رستم یک دست شد سبوی شراب!

سلیم چیز دگر جای می نمی گیرد
به خاک برد خم گنج، آرزوی شراب
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.