هوش مصنوعی: این شعر از نگاه فلسفی و عرفانی به مفاهیمی مانند خلأ، بی‌قراری، عشق و آزادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند گل، ساغر، تاج لاله، سرو و باد، احساس تنهایی، بی‌پناهی و جستجوی معنا را بیان می‌کند. همچنین، به مفاهیم عشق و مستی روحانی اشاره دارد و از زنجیرهای درونی و دیوانگی به عنوان نماد رهایی از قیود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات نمادین و انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارند.

شمارهٔ ۱۱۱

گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی ست
چو بیند تاج خود را لاله، گوید جای سر خالی ست

به غیر از باد همچون سرو چیزی نیست در دستم
همیشه کیسه ی آزادگان چون جای زر خالی ست

تماشای تو بیخود کرده هر کس را که می بینم
نشسته هر که در بزم تو، جایش بیشتر خالی ست

من آن مخمور بی برگم که هر جا شیشه ای بینی
به طاق خانه ام، همچون دکان شیشه گر خالی ست

نخواهد بهله هر کس صید از باز نظر گیرد
ندانم جای دست کیست کو را در کمر خالی ست

سلیم از من چه می پرسی که زنجیرت به پا از چیست
تو هم دیوانه ای، بنشین که زنجیر دگر خالی ست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.