هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، مستی، رنج‌های عاشقانه، و ناامیدی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از ساقی می‌خواهد که به جای پند، شراب بدهد و او را از گریه منع نکند. او عشق را دشوار و حساب‌گری را خفه‌کننده می‌داند. همچنین، به ضعف انسان در برابر عشق و تقدیر اشاره می‌کند و از بی‌فایده بودن ناله در برابر بخت بد سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به بی‌خبری زاهد از حقایق زندگی طعنه می‌زند و عشق را همچون زنجیری می‌داند که رهایی از آن ممکن نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه، ناامیدی، و اشاره به مستی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربه دارند.

شمارهٔ ۱۱۳

ساقی چه دهی پند من این بزم شراب است
از گریه مرا منع مکن، عالم آب است

از عشق تو آسان نتوان جست، که دارد
دستی که گلوگیرتر از پای حساب است

از آینه ی ناصیه در حلقه ی مستان
معلوم تنک ظرفی ما همچو حباب است

آن نامه که ما راز دل خویش نویسیم
هر نقطه درو ترجمه ی چارکتاب است

بس خام که شد پخته ز آمیزش مستان
در انجمن این زمزمه ی مرغ کباب است

از بخت زبون ناله ی ما صرفه ندارد
خاموش نشستیم که دیوانه به خواب است

تا چند شماری ورق و هیچ ندانی
زاهد به خدا این چه حساب و چه کتاب است

مجنون ترا سلسله از پا ننشاند
در راه تو هر حلقه ی زنجیر، رکاب است

هر گاه به موری رسم، از بیم مکافات
گویی به سر رهگذرم شیر به خواب است

هر قاصد و هر نامه بری رفت به مقصد
مکتوب سلیم است که در بند جواب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.