هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق، درد فراق، بندگی، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند 'چشم تو ز بیماری خود بر سر ناز است' و 'مژگان تو همچون شب بیمار دراز است'، زیبایی معشوق را توصیف می‌کند. همچنین، مفاهیم عرفانی مانند آزادی از بندگی و طاعت افلاک در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۱۵

چشم تو ز بیماری خود بر سر ناز است
مژگان تو همچون شب بیمار دراز است

راهی چو سوی کعبه ی دل نیست، چه حاصل
کز جاده این بادیه چون سینه ی باز است

از سلسله ی بندگی آزاد کسی نیست
در طاعت افلاک، زمین مهر نماز است

آهنگ شکست بت و بتخانه بهانه ست
از هند همین مطلب محمود، ایاز است

تکلیف به آتش نتوان کرد کسی را
چون شمع، زبانم به سر خویش دراز است

بی نغمه سلیم از گل و می دست کشیدیم
شیرازه ی هنگامه ی ما رشته ی ساز است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.