هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از دل‌تنگی، هجران، و بی‌خودی سخن می‌گوید. او از درد فراق و مظلومیت خود می‌نالد و به دشواری‌های عشق و جدایی اشاره می‌کند. همچنین، شاعر به بی‌خودی و سردرگمی خود اعتراف کرده و از ناآگاهی از وضعیت خویش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۵۰

آنکه پیغامی به سوی او برد از ما، دل است
نامه ی بی طاقتان بر بال مرغ بسمل است

بر کمر دامن زدم بر عزم رفتن همچو سرو
نیستم از بیخودی آگه که پایم در گل است

در وداعش گر نرفتم، احتیاج عذر نیست
دوست می داند که استقبال هجران مشکل است

در جهان از من ندیده هیچ کس مظلوم تر
می کنم این دعوی و کسری گواه عادل است

گر سلیم از ما گریزند آشنایان، دور نیست
کی شود همصحبت دیوانه، هر کس عاقل است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.