هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از رنج، نیاز و حسرت است. او از اشکهای نیازمندانه، زخمهای جسمی و روحی، و روزی تلخ خود میگوید. همچنین، اشارهای به جنون عاشقانه و زیبایی معشوق دارد که مانند بهار است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و حسرت ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۵۱
ز بس اشک نیازم خاکسار است
شود چون خشک، در چشمم غبار است
تنم می بالد از هر زخم خوردن
به طبعم آب تیغش سازگار است
به غیر از زهر حسرت روزی ام نیست
کلید رزق من دندان مار است
همین گل نیست از شوقش پریشان
ز شبنم گریه بر مژگان خار است
سلیم آن گونه افزاید جنون را
که گویی روی او روی بهار است
شود چون خشک، در چشمم غبار است
تنم می بالد از هر زخم خوردن
به طبعم آب تیغش سازگار است
به غیر از زهر حسرت روزی ام نیست
کلید رزق من دندان مار است
همین گل نیست از شوقش پریشان
ز شبنم گریه بر مژگان خار است
سلیم آن گونه افزاید جنون را
که گویی روی او روی بهار است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.