۱۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۰

دلم از آبله ی غم چو کف سوخته است
جگر از تشنگی ام چون صدف سوخته است

عشق را رغبت آمیزش من نیست عجب
میل آتش همه جا بر طرف سوخته است

ناوک آه من از شعله بود همچو شهاب
پیکر چرخ ازان چون هدف سوخته است

آه ازین شعله ی آواز تو مطرب که ازو
هر طرف می نگرم چنگ و دف سوخته است

دلم از آتش تب آمده در سینه به جوش
نیست تبخال لبم را که کف سوخته است

اثر ناله سلیم از دل پر داغ بپرس
شاهد شعله ی آواز، دف سوخته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.