هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و غنایی از حافظ، به بیان ناتوانی زیباییهای دنیوی در برابر عشق الهی میپردازد. شاعر از تنهایی، عرفان، و بیاعتباری دنیا سخن میگوید و برتری عشق حقیقی را بر هر چیزی تأکید میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم انتزاعی مانند وحدت و کثرت نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸۳
با تو گل را سر و سامان خودآرایی نیست
سرو را پیش تو سرمایه ی رعنایی نیست
مرو ای شمع و مرا بر سر فریاد میار
همچو اطفال، مرا طاقت تنهایی نیست
گرچه زنجیر به پا از رگ خارا دارد
نفس شیرین نتوان گفت که هر جایی نیست
ما و این خرقه ی پشمینه که درویشان را
چون سکندر هوس جامه ی دارایی نیست
دل ز وحدت چو به کثرت رود از عرفان است
کعبه شهری ست، سیه خانه ی صحرایی نیست
من گرفتم که شدی شبلی ایام سلیم
حاصل این همه هیچ است چو دنیایی نیست
سرو را پیش تو سرمایه ی رعنایی نیست
مرو ای شمع و مرا بر سر فریاد میار
همچو اطفال، مرا طاقت تنهایی نیست
گرچه زنجیر به پا از رگ خارا دارد
نفس شیرین نتوان گفت که هر جایی نیست
ما و این خرقه ی پشمینه که درویشان را
چون سکندر هوس جامه ی دارایی نیست
دل ز وحدت چو به کثرت رود از عرفان است
کعبه شهری ست، سیه خانه ی صحرایی نیست
من گرفتم که شدی شبلی ایام سلیم
حاصل این همه هیچ است چو دنیایی نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.