هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و فلسفی از عشق، انتظار، فقر و امید سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند گل، چمن، شمع و شانه، احساسات عمیق انسانی را بیان می‌کند. همچنین، به مسائلی مانند نابرابری اجتماعی و شرایط سخت زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به فقر و نابرابری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۸۴

بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه است
چمن ز رخنه ی دیوار، چشم بر راه است

به هر کجا روم از کوی او، دلم آنجاست
گدا به خانه، ولی کاسه بر سر راه است

مبین حقیر کسی را، که شمع در شب تار
به از عصای بلند است، گرچه کوتاه است

به پنجه شانه ام از تارهای موی سفید
چو شانه ای ست که در کارگاه جولاه است

مپرس حال مقیمان خانه ی افلاک
که نان به طاق بلند است و آب در چاه است

سلیم از مه نو حال آسمان پیداست
نشان مرکب طفلان رکاب کوتاه است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.