هوش مصنوعی:
این شعر به زیباییهای عشق و تأثیر آن بر زندگی میپردازد. شاعر از طبیعت به عنوان نمادی از عشق استفاده میکند و بیان میکند که عشق مانند بهار است و در تمام وجود انسان جریان دارد. او همچنین اشاره میکند که عشق باعث زندگی جاودان میشود و ارزش وقت گذاشتن بر روی آن را دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸۸
سبزه ی خطش دمید و روزگار عاشقی ست
فصل گلریزان داغ و نوبهار عاشقی ست
از دلم چون کاو کاو شوق را بیرون کنم؟
نیست این خار کف پا، خارخار عاشقی ست
آسمان با خاکساران در مقام کبر نیست
این غبار خاطرم از رهگذار عاشقی ست
حیف اوقاتی که صرف کار دیگر می شود
فکر فکر می پرستی، کار کار عاشقی ست
گر بقای جاودان خواهی سلیم از عشق جوی
زان که آب زندگی در جویبار عاشقی ست
فصل گلریزان داغ و نوبهار عاشقی ست
از دلم چون کاو کاو شوق را بیرون کنم؟
نیست این خار کف پا، خارخار عاشقی ست
آسمان با خاکساران در مقام کبر نیست
این غبار خاطرم از رهگذار عاشقی ست
حیف اوقاتی که صرف کار دیگر می شود
فکر فکر می پرستی، کار کار عاشقی ست
گر بقای جاودان خواهی سلیم از عشق جوی
زان که آب زندگی در جویبار عاشقی ست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.