هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌های طبیعی مانند گل، باغبان و خاکستر، احساس ناامیدی و تنهایی خود را بیان می‌کند. شاعر از نداشتن معشوق، سوختن در راه عشق و بی‌پاداش ماندن انتظارهایش می‌نالد. همچنین، او به سبکباری و آزادی خود در مقابل دیگران اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم متن را برای سنین پایینتر سخت می‌کند.

شمارهٔ ۱۸۹

کدام گل که به دامن ز نوبهارم نیست؟
ولی چه سود که دستی به آن نگارم نیست

به راه وعده مرا سوخت، گر لبش امشب
هزار بوسه دهد، مزد انتظارم نیست

شهید عشقم و از سوز دل چو خاکستر
به غیر شعله گلی بر سر مزارم نیست

گل پیاده ام و شادم از سبکباری
که چون نسیم چمن، هر خسی سوارم نیست

ز بی دلی به اسیران عشق رشک برم
حریف باخته ام، مایه ی قمارم نیست

سلیم منفعل از باغبان خویشتنم
که برگ سبزی در دست شاخسارم نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.