هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی از حافظ، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، شراب، طبیعت و گذر زمان می‌پردازد. شاعر از معشوق، شراب کهنه، گل‌ها و طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند رنج عشق، زیبایی و گذرا بودن زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۹۰

بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ست
شراب کهنه به ساغر به رنگ شیر شده ست

وجود من به جراحت سرشته همچون گل
به آب تیغ مگر خاک من خمیر شده ست؟

ببین به شانه که دعوی شبروی می کرد
که چون به کوچه ی آن زلف دستگیر شده ست

ز شوق غنچه ی پیکان او خدا داند
کدام شاخ گل است این که چوب تیر شده ست

چمن ز مجلس شیرین خبر دهد امشب
ز ماهتاب، خیابان چو جوی شیر شده ست

سلیم صبح دمید و هنوز مخمورم
پیاله زود بنوش و بده، که دیر شده ست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.