هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، رنج و آشنایی با درد سخن میگوید. شاعر از گریه و خنده، گل و خار، و طبیعت برای بیان احساساتش استفاده میکند. او از محبت کمیاب و دردهای آشنا مینالد و خود را با دیوانگان و مستان مقایسه میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و درد نیاز به درک بالاتری از احساسات انسانی دارند.
شمارهٔ ۱۹۳
چون صراحی، خنده ام با چشم گریان آشناست
همچو گل چاک گریبانم به دامان آشناست
در گلستان محبت غنچه ای کم دیده ایم
همچو زخم تیر، چشم ما به پیکان آشناست
هرچه از چشم تو دیدم، می کشم از دست دل
شیوه ی دیوانگان با طرز مستان آشناست
کوه و صحرا بس که آب از دیده ی من خورده اند
هر کجا خاری ست، با چشم چو مژگان آشناست
داده گل گوشی به فریادم درین گلشن سلیم
ناله ام گویا به طرز عندلیبان آشناست
همچو گل چاک گریبانم به دامان آشناست
در گلستان محبت غنچه ای کم دیده ایم
همچو زخم تیر، چشم ما به پیکان آشناست
هرچه از چشم تو دیدم، می کشم از دست دل
شیوه ی دیوانگان با طرز مستان آشناست
کوه و صحرا بس که آب از دیده ی من خورده اند
هر کجا خاری ست، با چشم چو مژگان آشناست
داده گل گوشی به فریادم درین گلشن سلیم
ناله ام گویا به طرز عندلیبان آشناست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.