۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۰

دل بی لب او خراب خفته ست
مستی ز غم شراب خفته ست

در خاک، دلم به یاد تیغش
چون تشنه به یاد آب خفته ست

زلف تو همیشه از نزاکت
در دامن پیچ و تاب خفته ست

چشم سیه تو چون غریبان
بیمار در آفتاب خفته است

از گریه سلیم بی تو امشب
چون موج به روی آب خفته ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.