هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و دوری از معشوق میگوید. او از دود آه، سیاهی مژگان، تیغ یاد معشوق و سیاهی تن خود مانند سایه سخن میگوید. همچنین، از مقایسهی روی معشوق با خورشید و عدم امکان توصیف آن به دلیل قداستش یاد میکند. در پایان، بر ثابت قدم بودن در راه عشق تأکید دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهی ادبی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۰۴
به گلشن بی تو سروم دود آه است
به چشمم سبزه چون مژگان سیاه است
دلم را یاد تیغش تازه دارد
چو آن آبی که در برگ گیاه است
به خاک راه او از سنگ طفلان
تنم چون سایه سر تا پا سیاه است
چه سان خورشید گویم روی او را
که مصحف را غلط خواندن گناه است
سلیم از راه خوبان برنخیزد
چو نقش پا کسی کو سر به راه است
به چشمم سبزه چون مژگان سیاه است
دلم را یاد تیغش تازه دارد
چو آن آبی که در برگ گیاه است
به خاک راه او از سنگ طفلان
تنم چون سایه سر تا پا سیاه است
چه سان خورشید گویم روی او را
که مصحف را غلط خواندن گناه است
سلیم از راه خوبان برنخیزد
چو نقش پا کسی کو سر به راه است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.