هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، از درد عشق و فراق میگوید. شاعر با تصاویر زیبا و استعارههای قوی، حالتی از سوختن و نابودی را توصیف میکند که در اثر عشق و دوری از معشوق به وجود آمده است. او از دود آه، استخوانهای سوخته و گوهر نایاب وصل سخن میگوید که نشاندهندهی عمق رنج و اشتیاق اوست.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانهی عمیق و تصاویر استعاری پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۱۴
پنجه ی عشقم دگر قفل فغان پیچیده است
همچو شمعم شعله ای بر استخوان پیچیده است
گر نمی خواهد کند گل آتش خس پوش ما
باز این دود از کجا در آشیان پیچیده است
ترک چشمت می برد مرغ دلی بهر کباب
باز تا دست کدامین ناتوان پیچیده است
همچو لعل از سنگ خیزد گوهر نایاب وصل
کوهکن همچون صدا بر کوه ازان پیچیده است
بود هر چه بر زمین، خود کرد خاکستر سلیم
دود آهم این زمان بر آسمان پیچیده است
همچو شمعم شعله ای بر استخوان پیچیده است
گر نمی خواهد کند گل آتش خس پوش ما
باز این دود از کجا در آشیان پیچیده است
ترک چشمت می برد مرغ دلی بهر کباب
باز تا دست کدامین ناتوان پیچیده است
همچو لعل از سنگ خیزد گوهر نایاب وصل
کوهکن همچون صدا بر کوه ازان پیچیده است
بود هر چه بر زمین، خود کرد خاکستر سلیم
دود آهم این زمان بر آسمان پیچیده است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.