۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۷

پی شکستن پیمان بهانه بسیار است
گرم خموش نسازی فسانه بسیار است

به هند، شعله ی آه ضعیف من چه کند
که چون قلمرو تقویم، خانه بسیار است

ستارگان همه غارتگران سامانند
بهوش باش که موش خزانه بسیار است

ز حرفم آنچه نفهمی به لطف خود بگذر
زبان موی شکافان چو شانه بسیار است

سری به حرف محبت سلیم اگر داری
به خاطرم غزل عاشقانه بسیار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.