هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند عشق، رنج، آزادی، و درویشی سخن می‌گوید. شاعر از ناامیدی، رهایی از قید غم، و اهمیت عشق در زندگی می‌گوید. همچنین، به انتقاد از ریا و زاهدان ظاهری پرداخته و تنهایی و حقیقت درونی را برجسته می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقاد از اجتماع ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۱۹

صاف می از دگران، لای ته شیشه ز ماست
اول کاسه و دردی که شنیدی اینجاست

نیست از قید غم امید خلاصی ما را
خط آزادی ما بر ورق صبح فناست

زور بازو به چه کار کسی آید اینجا
قوت مرد ره عشق تو در پنجه ی پاست

نتوان دفع غمم کرد کز آیینه ی من
ریشه ی سبزه ی زنگار ز جوهر پیداست

جهد بی شوق به جایی نرسد در ره عشق
بال چون نیست چه حاصل که کبوتر پر پاست

خرقه گر در گرو باده کنم، منع مکن
نیست چیزی دگرم، عالم درویشی هاست

زاهدان به که نباشند دعاگوی کسی
از لب اهل ریا، فاتحه تکبیر فناست

نیست در شهر به ما حاجت احباب، سلیم
گذری کن به سوی دشت که مجنون تنهاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.