هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس تنهایی، بیقراری و شوق درونی خود سخن میگوید. او خود را مانند شمعی در فانوس یا گلی در گلزار نمیداند، بلکه گاه بر گل و گاه بر خار میزند. شاعر به دنبال آزادی و رهایی از قیدوبندهاست و از ناموس و محدودیتها دوری میجوید. او همچنین به ایمان و اعتقادات خود اشاره میکند و از حضرت علی(ع) یاد میکند. در نهایت، شاعر از وضعیت خود به عنوان خاک ره و بیپناهی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم معنوی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۲۴
شعله ای چون شمع من در پرده ی فانوس نیست
چون رخش یک گل به گلزار پر طاووس نیست
گاه بر گل می زنم خود را، گهی بر خاروخس
طایر شوقم، به پایم رشته ی ناموس نیست
این سخن را در کجا خود می توان گفتن که ما
خاک ره گردیده ایم و رخصت پابوس نیست
راهبر کی جانب رهزن گذارد، کافرم
خضر ما گر در میان کاروان جاسوس نیست
جز نوای یا علی بن ابی طالب، سلیم
از دلم مطلب که زنگ حیدری ناقوس نیست
چون رخش یک گل به گلزار پر طاووس نیست
گاه بر گل می زنم خود را، گهی بر خاروخس
طایر شوقم، به پایم رشته ی ناموس نیست
این سخن را در کجا خود می توان گفتن که ما
خاک ره گردیده ایم و رخصت پابوس نیست
راهبر کی جانب رهزن گذارد، کافرم
خضر ما گر در میان کاروان جاسوس نیست
جز نوای یا علی بن ابی طالب، سلیم
از دلم مطلب که زنگ حیدری ناقوس نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.