۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۰

ز جوش ناله به دل اضطراب بسیار است
چو باد تند شود، موج آب بسیار است

کدام دل که ز شوق لبت در آتش نیست
شراب نیست، وگرنه کباب بسیار است

یکی حقیقت دنیا ز عارفی پرسید
جواب داد که تعبیر خواب بسیار است

برای بخل بود عذرها بزرگان را
به کوهسار سخن را جواب بسیار است

چه رازها که بر اوراق هر گلی رقم است
سواد نیست، وگرنه کتاب بسیار است

سلیم یار اگر ترک ما کند چه غم است
برای شبنم ما آفتاب بسیار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.