هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد دوری و فراق سخن میگوید. شاعر از نبود معشوق رنج میبرد و احساس تنهایی و اندوه میکند. او از شوق دیدار معشوق، دلش پرواز میکند اما در نهایت به این نتیجه میرسد که امیدهایش بیپاسخ ماندهاند. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند حکمت، کینه، و جور دوست دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و گاه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۴۲
ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست
به غیر خون جگر بی توام به ساغر نیست
دلم به سوی تو پرواز می کند از شوق
که گفته است که مرغ کباب را پر نیست؟
فغان که از پی مکتوب خود به دام امید
هزار مرغ گرفتم، یکی کبوتر نیست!
چو دید حال مرا، گفت پیر کنعانی
که داغ دوری فرزند چون برادر نیست
چه می، که آب حرام است بی برادر خویش
برین حدیث گواهی چو شیر مادر نیست
درین محیط، تفاوت به چشم معنی بین
ز دست و پا زدن بسته و شناور نیست
بلند و پست جهان هرچه هست در کار است
ز حکمت است که انگشت ها برابر نیست
ز کینه نیست به هنگام گریه آه مرا
که گرد قافله است این، غبار لشکر نیست
ز جور دوست شکایت سلیم نتوان کرد
چه شد که خون مرا ریخت، آب کوثر نیست
به غیر خون جگر بی توام به ساغر نیست
دلم به سوی تو پرواز می کند از شوق
که گفته است که مرغ کباب را پر نیست؟
فغان که از پی مکتوب خود به دام امید
هزار مرغ گرفتم، یکی کبوتر نیست!
چو دید حال مرا، گفت پیر کنعانی
که داغ دوری فرزند چون برادر نیست
چه می، که آب حرام است بی برادر خویش
برین حدیث گواهی چو شیر مادر نیست
درین محیط، تفاوت به چشم معنی بین
ز دست و پا زدن بسته و شناور نیست
بلند و پست جهان هرچه هست در کار است
ز حکمت است که انگشت ها برابر نیست
ز کینه نیست به هنگام گریه آه مرا
که گرد قافله است این، غبار لشکر نیست
ز جور دوست شکایت سلیم نتوان کرد
چه شد که خون مرا ریخت، آب کوثر نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.