۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۳

خوش آن کز فکر بیش و کم گذشته ست
چو خورشید از سر عالم گذشته ست

نظر تا می کنی در مجلس عمر
چو دورجام، عهد جم گذشته ست

گل از خورشید کام خویشتن یافت
چه می داند چه بر شبنم گذشته ست

بپرس از دیگران ذوق طرب را
که عمر ما همه در غم گذشته ست

جنون تا پیرهن را می کند چاک
گریبان قبا از هم گذشته ست

به درد خود سلیم آن به که سازم
که کار زخمم از مرهم گذشته ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.