هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان عشق، شوریدگی، ناکامی‌ها و رنج‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از عشقی نافرجام، تلاش‌های بی‌ثمر و ناتوانی در رسیدن به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند دنیاگریزی، عرفان و پذیرش سرنوشت نیز در ابیات دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و دنیاگریزی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۲۸۶

شد عمرها و شورش عشقم ز سر نرفت
بوی گل جنون ز دماغم به در نرفت

هر کس به راه شوق تو چون شعله گرم خاست
همچون شرار، یک دو قدم بیشتر نرفت

گفتم ز ضعف عشق تو دستی به سر زنم
چندان که سعی بیش نمودم به سر نرفت

آن مرغ عاجزم که مرا در تمام عمر
چون زلف او شکستگی از بال و پر نرفت

از بس به حرص دامن دنیا گرفته ای
چون غنچه رفت مشت تو برباد و زر نرفت

راه عدم چو عاقبت کار رفتنی ست
آسوده آن کسی که ز پشت پدر نرفت

رونق ز کعبه بس که خرابات برده است
یک بار هر که رفت در آنجا، دگر نرفت

بر من سلیم آنچه ز عشق بتان گذشت
بر شمع انجمن ز نسیم سحر نرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.