۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۷

هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاسته ست
ابر تر گردی ست کز دامان ما برخاسته ست

همت ما ذره را از خاک تنها برنداشت
گوی خورشید از خم چوگان ما برخاسته ست

سینه را دشمن سپر کرده ست پنداری که باز
موی جوهر بر تن پیکان ما برخاسته ست

ای فلک تا نیم جانی هست، سامانی بده
تا تو فکر نان کنی، مهمان ما برخاسته ست

هر کسی را از پی کاری سلیم انگیختند
آسمان بر پا برای جان ما برخاسته ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.