هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دوری و عشق نافرجام می‌گوید. او با تصاویری مانند خشک شدن خون در رگ‌های لاغر، خشک شدن ریشه‌ی جوهر در آینه، و خشک شدن بال کبوتر نامه‌رسان، احساس ناامیدی و یأس خود را بیان می‌کند. عشق را به دریایی آلوده تشبیه می‌کند که حتی پرندگان آبزی مانند بط نیز در آن خشک می‌شوند. در نهایت، با وجود تمام رنج‌ها، شاعر از عشق سالم خود دفاع می‌کند و از آتش آن نمی‌هراسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، مفاهیمی مانند ناامیدی و یأس در عشق برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۹۸

خونم از دوری می در تن لاغر خشک است
چون گل آینه ام ریشه ی جوهر خشک است

حیرت از این همه سامان سرشک است مرا
که به چشمم مژه چون دست توانگر خشک است

عشق بحری ست کز آلودگی کام درو
چون پر و بال بط اندام شناور خشک است

چه عجب گر خبر ما به عزیزان نرسد
نامه چون خشک بود، بال کبوتر خشک است

نیست بر پیکر ما آفتی از عشق سلیم
چه غم از آتش اگر بال سمندر خشک است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.