هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، رهایی از قید و بندهای دنیوی، فداکاری و بیخودی در راه معشوق میپردازد. شاعر از زبان استعارهها و تصاویر زیبا مانند موج، آتش و پروانه برای بیان احساسات عمیق خود استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در این شعر برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۰۴
شکوه ی احباب را نتوان به خود مشکل گرفت
تا زبان باشد، نمی باید سخن در دل گرفت
بیخودی در وصل از من انتقام خود کشید
داد دل از کشتی ما موج در ساحل گرفت
عشق از قید گرانجانی مرا آزاد کرد
همچو برق از جا جهد، آتش چو در کاهل گرفت
زان بود در حشر از اجر شهادت بی نصیب
کز تپیدن خونبهای خویش را بسمل گرفت
در سراغ کوی او از کعبه خواهم همتی
از برای راه باید توشه در منزل گرفت
دل کجا ماند، سراپای مرا چون عشق سوخت
حال پروانه مپرس آتش چو در محفل گرفت
هستی ما کی حریف عشق می گردد سلیم
پیش راه سیل را نتوان به مشتی گل گرفت
تا زبان باشد، نمی باید سخن در دل گرفت
بیخودی در وصل از من انتقام خود کشید
داد دل از کشتی ما موج در ساحل گرفت
عشق از قید گرانجانی مرا آزاد کرد
همچو برق از جا جهد، آتش چو در کاهل گرفت
زان بود در حشر از اجر شهادت بی نصیب
کز تپیدن خونبهای خویش را بسمل گرفت
در سراغ کوی او از کعبه خواهم همتی
از برای راه باید توشه در منزل گرفت
دل کجا ماند، سراپای مرا چون عشق سوخت
حال پروانه مپرس آتش چو در محفل گرفت
هستی ما کی حریف عشق می گردد سلیم
پیش راه سیل را نتوان به مشتی گل گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.