هوش مصنوعی: این شعر از سلیم، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به بیان احساسات شکننده، عشق ناکام، و دردهای روحی می‌پردازد. شاعر از شکست‌های عاطفی، ناامیدی، و تنهایی سخن می‌گوید و با اشاره به عناصر طبیعت مانند نسیم، باغ، و غنچه، حالات درونی خود را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مضامین مانند ناامیدی و شکست نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۳۰۵

بجز نسیم که آن زلف تابدار شکست
نخورده است سپاهی ز یک سوار، شکست

نمی شود به شکست کسی دلم راضی
شکست رنگ به رویم، اگر خمار شکست

به سوی باغ اگر پا گذاشتم بی تو
ز سرگرانی هر غنچه، شاخسار شکست

ز مومیایی می کی درست می گردد؟
که همچو غنچه دلی دارم و هزار شکست

ز بس که گریه برد لخت دل به دامانم
گمان بری که مرا شیشه در کنار شکست

به پیش زاهد و می خواره انفعالی نیست
مرا که داد خزان توبه و بهار شکست

حریف نیست دلم اضطراب عشق ترا
ز تاب زلزله افتد به کوهسار شکست

سلیم، حیف ز آیینه ی دلی کز مهر
به دوست دادم و گفتم نگاه دار، شکست!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.