هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر احساسات عمیق و اندوهگین شاعر است که از ضعف و آسیبپذیری خود سخن میگوید. او از ترس چشمبد و ناامنیهای زندگی شکایت دارد و عشق را امری دشوار میداند. همچنین، شاعر به تأثیر زمانه و تغییرناپذیری برخی حقایق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۳۲۶
نشان هستی من چون حباب پیرهن است
ز ضعف، بند قبای من آستین من است
مکن ز سایه ی دیوار خویش ما را دور
که آشیانه ی ما چشم زخم این چمن است
دلم به سینه ز آسیب نفس ایمن نیست
که گرگ یوسف ما را درون پیرهن است
چگونه در صف مردان عشق پای نهی
که جان عزیز ترا چون چراغ بیوه زن است
همیشه چشم بدی در قفای خود داریم
غبار قافله ی ما ز خاک راهزن است
چو نیست نغمه ی سازی، شراب نتوان خورد
که نان خشک به از آب خشک حرف من است
چه گنج ها که نثار سخن شهان کردند
اگر زمانه دگر شد، سخن همان سخن است
سلیم، ذوق خموشی مرا ز کار انداخت
دلم ز قطع نفس همچو دلو بی رسن است
ز ضعف، بند قبای من آستین من است
مکن ز سایه ی دیوار خویش ما را دور
که آشیانه ی ما چشم زخم این چمن است
دلم به سینه ز آسیب نفس ایمن نیست
که گرگ یوسف ما را درون پیرهن است
چگونه در صف مردان عشق پای نهی
که جان عزیز ترا چون چراغ بیوه زن است
همیشه چشم بدی در قفای خود داریم
غبار قافله ی ما ز خاک راهزن است
چو نیست نغمه ی سازی، شراب نتوان خورد
که نان خشک به از آب خشک حرف من است
چه گنج ها که نثار سخن شهان کردند
اگر زمانه دگر شد، سخن همان سخن است
سلیم، ذوق خموشی مرا ز کار انداخت
دلم ز قطع نفس همچو دلو بی رسن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.