۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۱

مرا گوش از بهر پیغام اوست
زبان در دهن از پی نام اوست

کسی کز فغان من از خواب ناز
نگردیده بیدار، بادام اوست

ز غیرت هلاکم که شب تا به روز
لب ماه نو بر لب بام اوست

جنون بیش گردد در ایام گل
چه دل ها که رسوا در ایام اوست

بلند است اقبال صیاد ما
مه از هاله در حلقه ی دام اوست

نه تنها سلیم است ممنون او
که خلقی دعاگوی دشنام اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.