هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلباختگی به معشوق سخن میگوید. او از گوشهایش که برای شنیدن پیغام معشوق است و زبانش که برای نام بردن از اوست، یاد میکند. شاعر از بیخوابیهای ناشی از عشق و غیرت میگوید و اشاره میکند که حتی ماه نو نیز بر لب بام معشوق است. در ادامه، از جنون عشق در فصل گل و اقبال بلند صیاد (معشوق) سخن میراند و بیان میکند که نه تنها او، بلکه بسیاری دیگر نیز دعاگوی معشوق هستند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۳۳۱
مرا گوش از بهر پیغام اوست
زبان در دهن از پی نام اوست
کسی کز فغان من از خواب ناز
نگردیده بیدار، بادام اوست
ز غیرت هلاکم که شب تا به روز
لب ماه نو بر لب بام اوست
جنون بیش گردد در ایام گل
چه دل ها که رسوا در ایام اوست
بلند است اقبال صیاد ما
مه از هاله در حلقه ی دام اوست
نه تنها سلیم است ممنون او
که خلقی دعاگوی دشنام اوست
زبان در دهن از پی نام اوست
کسی کز فغان من از خواب ناز
نگردیده بیدار، بادام اوست
ز غیرت هلاکم که شب تا به روز
لب ماه نو بر لب بام اوست
جنون بیش گردد در ایام گل
چه دل ها که رسوا در ایام اوست
بلند است اقبال صیاد ما
مه از هاله در حلقه ی دام اوست
نه تنها سلیم است ممنون او
که خلقی دعاگوی دشنام اوست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.