۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۴

چون شحنه مرا پنجه ی تقدیر گرفته ست
کو آنکه بپرسد به چه تقصیر گرفته ست

هرجا که به جوش آمده دیوانه ای، از رشک
اعضای مرا رعشه چو زنجیر گرفته ست

ای مرغ چمن، از اثر باد خزان است
کآواز تو چون بلبل تصویر گرفته ست

چون خضر تواند کند اصلاح دل ما؟
ویرانه ی ما را ره تعمیر گرفته ست

مشاطه پی منع سلیم از دل روشن
آیینه ی خود داده و شمشیر گرفته ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.