هوش مصنوعی:
این متن به انتقاد از شخصی به نام "خبث" میپردازد که با رفتارهای ناپسند و ریاکارانهاش باعث آزار دیگران شده است. شاعر از زبان جمعی به نام "ما"، خبث را به دلیل اعمال زشتش سرزنش میکند و اشاره میکند که حتی فرشتگان نیز به او نزدیک نمیشوند. همچنین، به عمر طولانی او به عنوان عاملی برای حسرت دیگران اشاره میشود.
رده سنی:
18+
این متن حاوی انتقادات تند و کنایههای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ریاکاری و حسرت نیاز به درک بالاتری از روابط اجتماعی دارند.
شمارهٔ ۳۴۲
زاهد بیا و پرده برافکن ز راز خبث
ما دمکش توایم به آهنگ ساز خبث
عمرت دراز باد که در دورت اژدها
حسرت برد همیشه به عمر دراز خبث
نزدیک تو فرشته نگردد که زیر خاک
می آید از دهان تو بوی پیاز خبث
بعد از طعام هر که بشویی تو دست را
باشد ترا وضو ز برای نماز خبث
حرفی بگو سلیم ز اوضاع روزگار
ما اهل بخیه ایم، مکن احتراز خبث
ما دمکش توایم به آهنگ ساز خبث
عمرت دراز باد که در دورت اژدها
حسرت برد همیشه به عمر دراز خبث
نزدیک تو فرشته نگردد که زیر خاک
می آید از دهان تو بوی پیاز خبث
بعد از طعام هر که بشویی تو دست را
باشد ترا وضو ز برای نماز خبث
حرفی بگو سلیم ز اوضاع روزگار
ما اهل بخیه ایم، مکن احتراز خبث
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.