هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر بی‌اهمیتی دنیوی و مادیات تأکید دارد و عشق و معنویت را به عنوان تنها ارزش‌های واقعی مطرح می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند تجرید (رهیدن از تعلقات)، عشق الهی، و بیداری معنوی سخن می‌گوید و مخاطب را به رها کردن دلبستگی‌های دنیوی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «راهزن عشق» یا «افسانه منصور» نیاز به پیش‌زمینه فرهنگی و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۴۵

شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هیچ
چون صبح، همین شانه و دستار و دگر هیچ

رهزن به تو تعلیم دهد شیوه ی تجرید
در دست همین رشته نگه دار و دگر هیچ

یوسف نه متاعی ست که او را بگذارند
ما را برسان بر سر بازار و دگر هیچ

در عشق شد افسانه ی منصور فراموش
غوغا به سر ماست درین دار و دگر هیچ

انصاف مگو راهزن عشق ندارد
هر چیز که داری همه بسپار و دگر هیچ

فکر سر و جان است همه راهروان را
پایی تو ازین بادیه بردار و دگر هیچ

در مذهب ما طاعت شب ها نه نماز است
کافی ست همین دیده ی بیدار و دگر هیچ

معشوق چو مست است نصیحت نپذیرد
در نامه نوشتیم که هشیار و دگر هیچ

در باغ سلیم آنچه ز تاراج خزان ماند
خاری ست همین بر سر دیوار و دگر هیچ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.