هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است که از عشق نافرجام، ناامیدی و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. شاعر از هوس‌های بی‌پاسخ، طلبکار بودن معشوق، و ویرانی درونی خود می‌نالد و در نهایت به پذیرش سرنوشت تاریک خود می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و رنج‌های روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و فلسفی آن نیاز به درک بالاتری از زندگی و احساسات دارد.

شمارهٔ ۳۴۶

دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ
چون صورت چین از تو نگاهی و دگر هیچ

در کشتنم از بس که طلبکار بهانه ست
کافی ست همین نام گناهی و دگر هیچ

صد ره به دل خویش چو ویرانه گشودیم
خواهیم درآیی تو ز راهی و دگر هیچ

ای خضر، کسی از تو ره چشمه نخواهد
ما را برسان بر سر چاهی و دگر هیچ

از حاصل دنیاست قلندرصفتان را
چون شمع، همین ... رو کلاهی و دگر هیچ

گتیم سلیم این همه در هند و ز عصیان
داریم همین روی سیاهی و دگر هیچ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.