هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و ناکامیهای زندگی خود میگوید، از غم و اندوهی که بر او چیره شده و رنگ رخسارش را زرد کرده است. او از ریاکاری زاهدان و صوفیان انتقاد میکند و میپرسد چرا باید روزهای اجباری و ناخواسته را تحمل کرد. شاعر همچنین از ناامیدی و یأس خود سخن میگوید و بیان میکند که حتی اگر آسمان به او خورشید را هدیه دهد، آن را دور خواهد انداخت. در نهایت، او از کسانی که به شراب دسترسی دارند میپرسد چرا باید به دنبال مواد مخدر بروند.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی، انتقاد از نهادهای اجتماعی و مذهبی، و اشاره به مصرف مواد مخدر است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد.
شمارهٔ ۳۵۵
طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خورد
رنگ و روی اخترم زرد است از بس خاک خورد
در تمام عمر، زاهد روزه نتوان داشتن
روزی خود را چرا باید بدین امساک خورد
جرعه ای گفتم مگر صوفی ازان خواهد کشید
از کفم پیمانه را کافر گرفت و پاک خورد!
آسمان گر قرص خورشیدم دهد، دور افکنم
گر همه چون شعله ام باید خس و خاشاک خورد
هرکه را جام شرابی دسترس باشد سلیم
چون شقایق از چه می باید دگر تریاک خورد؟
رنگ و روی اخترم زرد است از بس خاک خورد
در تمام عمر، زاهد روزه نتوان داشتن
روزی خود را چرا باید بدین امساک خورد
جرعه ای گفتم مگر صوفی ازان خواهد کشید
از کفم پیمانه را کافر گرفت و پاک خورد!
آسمان گر قرص خورشیدم دهد، دور افکنم
گر همه چون شعله ام باید خس و خاشاک خورد
هرکه را جام شرابی دسترس باشد سلیم
چون شقایق از چه می باید دگر تریاک خورد؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.