۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۴

تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد
هر بیت ما کتابه ی طاق بلند شد

دستی که بود شکوه ز کوتاهی اش مرا
آخر به صید چون تو غزالی کمند شد

از چشم زخم فقر که عمرش دراز باد
کاشانه ام سیاه ز دود سپند شد

ابر بهار بست ز سرچشمه آب را
زخمی که داشت جوی چمن، خشک بند شد

همچون سپند، دانه ی ما آه می کشد
هرجا حدیث ابر بهاری بلند شد

زخمی که عمر گشت مرا صرف آن سلیم
گفتم که دردمند شود، هرزه خند شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.