هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، رنج، مرگ و مفاهیم عرفانی سخن میگوید. شاعر از غم و اندوه درونی، عشق سوزان، و مفاهیمی مانند مرگ و زندگی مینویسد. همچنین اشاراتی به مفاهیم مذهبی مانند روز قیامت و توبه دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به مرگ و رنج ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۸۵
ز دل غبار به چشم پر آب می آید
همین متاع ز ملک خراب می آید
مپرس مرغ چمن را که سوخته ست ای گل؟
ز آتش تو چو بوی کباب می آید
ز فوت تشنه لبان ره تو در گوشم
صدای گریه ز آواز آب می آید
به روز حشر ترا دادخواه چندان است
که خون ما ز کجا در حساب می آید
سوار چون شوی از باغ تا سربازار
گل پیاده ترا در رکاب می آید
چراغ داغ ز عشق تو می شود روشن
به جوی زخم ز تیغ تو آب می آید
علاج درد دل ما ز توست ای ساقی
کز آب دست تو بوی گلاب می آید
ز شوق مرگ، نشاط از ملال نشناسم
که هوش نیست کسی را که خواب می آید
سلیم این قدر از توبه ی تو می دانم
که از دهان تو بوی شراب می آید!
همین متاع ز ملک خراب می آید
مپرس مرغ چمن را که سوخته ست ای گل؟
ز آتش تو چو بوی کباب می آید
ز فوت تشنه لبان ره تو در گوشم
صدای گریه ز آواز آب می آید
به روز حشر ترا دادخواه چندان است
که خون ما ز کجا در حساب می آید
سوار چون شوی از باغ تا سربازار
گل پیاده ترا در رکاب می آید
چراغ داغ ز عشق تو می شود روشن
به جوی زخم ز تیغ تو آب می آید
علاج درد دل ما ز توست ای ساقی
کز آب دست تو بوی گلاب می آید
ز شوق مرگ، نشاط از ملال نشناسم
که هوش نیست کسی را که خواب می آید
سلیم این قدر از توبه ی تو می دانم
که از دهان تو بوی شراب می آید!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.