۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۳

به کوی عشق اسیران به بوی یار روند
که بلبلان به چمن از پی بهار روند

به پای خم چو نشینند می کشان به نشاط
به فکر کار نیفتند تا ز کار روند

هلاک شیوه ی تمکین بی قرارانم
که همچو کوه نشینند و چون غبار روند

چو در برون چمن بگذری، همه گل ها
پی نظاره به بالای شاخسار روند

چو مومیایی لطفی امید نیست سلیم
شکستگان به سر کوی او چه کار روند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.