۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۶

شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند
آشنایی از برای روشنایی می کند

با تپانچه می توان تا چند رو را سرخ داشت؟
چهره را لعلی شراب کهربایی می کند

با کسی الفت مکن هرگز که یاران را فلک
آشنا با یکدگر بهر جدایی می کند

هیچ صید از پنجه ی خونین صیادی ندید
با دل من آنچه آن دست حنایی می کند

آنکه دل بر صحبت عمر سبکرو بسته است
خواب خوش در سایه ی مرغ هوایی می کند

هرکه می خواهد به تنهایی کند شهرت سلیم
همچو عنقا دخل در کار خدایی می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.