هوش مصنوعی:
این شعر از درد و رنج شاعر سخن میگوید که گویی تمام جهان با او همراه است. عناصر طبیعت مانند سیل، برق، شمع، مرغ گلشن، خورشید، بلبل و حتی خواب دیگران تحت تأثیر رنج او قرار گرفتهاند. شاعر احساس میکند که غم او چنان گسترده است که حتی طبیعت نیز آن را بازتاب میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، فضای غمگین و اندوهبار شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۹۸
سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد
برق فیض خرمن از یک دانه ی ما می برد
همچو شمع ما گلی از هیچ گلشن برنخاست
مرغ گلشن رشک بر پروانه ی ما می برد
فیض طبع روشن ما بین، که سوی بزم خویش
هر سحر خورشید شمع از خانه ی ما می برد
ناله ی بلبل به طرز ناله ی ما آشناست
گویی او هم باده از میخانه ما می برد
شرح درد ما برد آرام از دل ها سلیم
کی کسی را خواب از افسانه ی ما می برد
برق فیض خرمن از یک دانه ی ما می برد
همچو شمع ما گلی از هیچ گلشن برنخاست
مرغ گلشن رشک بر پروانه ی ما می برد
فیض طبع روشن ما بین، که سوی بزم خویش
هر سحر خورشید شمع از خانه ی ما می برد
ناله ی بلبل به طرز ناله ی ما آشناست
گویی او هم باده از میخانه ما می برد
شرح درد ما برد آرام از دل ها سلیم
کی کسی را خواب از افسانه ی ما می برد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.