۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۱

جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا نرود
عکسش از آینه چون صورت دیبا نرود

با حریفان ز تو عیب است سواری کردن
به که آهوی حرم جانب صحرا نرود

در سرایی که تویی، گر همه محشر خیزد
طفل از خانه برون بهر تماشا نرود

نیست ممکن که صبا پیش مقیمان چمن
نام کویت چو برد، بوی گل از جا نرود

جلوه ای کز قد او دیده ای امروز سلیم
نیست ممکن که دماغ تو به بالا نرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.