۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۲

با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد
پیش لبت سخن به مسیحا نمی رسد

پای برهنه، گرم سراغم که شعله را
از خار زحمتی به کف پا نمی رسد

دایم شریک عشرت این باغ بوده ایم
گلشن کنون به بلبل تنها نمی رسد

ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما
از کوتهی به گردن مینا نمی رسد

خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم
گردی ز ما به دامن صحرا نمی رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.