هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از ناتوانی و کمتوانی انسان در رسیدن به خواستههایش سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند «ید بیضا»، «مسیحا»، «پای برهنه»، «شعله»، و «مینا» بیان میکند که تلاشهایش به نتیجه نمیرسد و همیشه در حسرت و دوری از لذتهاست. همچنین، اشارهای به شوق و عشق دارد که حتی اگر در راه آن خاک شود، اثری از او باقی نمیماند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۰۲
با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد
پیش لبت سخن به مسیحا نمی رسد
پای برهنه، گرم سراغم که شعله را
از خار زحمتی به کف پا نمی رسد
دایم شریک عشرت این باغ بوده ایم
گلشن کنون به بلبل تنها نمی رسد
ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما
از کوتهی به گردن مینا نمی رسد
خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم
گردی ز ما به دامن صحرا نمی رسد
پیش لبت سخن به مسیحا نمی رسد
پای برهنه، گرم سراغم که شعله را
از خار زحمتی به کف پا نمی رسد
دایم شریک عشرت این باغ بوده ایم
گلشن کنون به بلبل تنها نمی رسد
ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما
از کوتهی به گردن مینا نمی رسد
خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم
گردی ز ما به دامن صحرا نمی رسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.