هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، می‌نوشی، مستی، و انتقاد از زهد خشک می‌پردازد. شاعر از لذت نوشیدن شراب و همراهی با یاران سخن می‌گوید و زاهد را به باد انتقاد می‌گیرد. همچنین، اشاراتی به بی‌ثباتی دنیا و لذت‌های زودگذر دارد.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده که ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۰۳

می حرام محتسب بادا که بی ما می خورد!
دارد آب زندگی چون خضر و تنها می خورد

گر نسیمی بر بساط عشرت ما بگذرد
شیشه ها بر یکدگر چون موج دریا می خورد

می شوم مست از در میخانه هرگه بگذرم
همچو شاخ گل، دلم آب از کف پا می خورد

از پریشانی نباشد اضطراب عاشقان
شعله گر لرزد، نپنداری که سرما می خورد!

حرف با حرف آشنا گر شد، جدل در کار نیست
دست بوسی کن به یاران، پا چو بر پا می خورد

دیده بودی هرگز ای زاهد می گلگون به خواب؟
هر که با ما می شود همراه، اینها می خورد

بس که افتاده ست در کار جهان کاهل سلیم
می کند امروز می در جام و فردا می خورد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.