هوش مصنوعی: این شعر بهاری از بهار و گلفروشی می‌گوید که با آمدن بهار، گلها شکوفا می‌شوند و طبیعت جان می‌گیرد. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های پراحساس، زیبایی‌های طبیعت و احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به عشق و حیرت در برابر نیرنگ‌های آن دارد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند عشق و نیرنگ‌های آن برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۴۰۵

شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشود
مایه ی خود گلفروش از گوشه ی دامان گشود

گل چنان آیینه ای افروخت کز شوق سخن
بیضه ی طوطی دهن چون پسته ی خندان گشود

جز به دریابار چشم من نشیمن کی کند
بال موج از هر کجا مرغابی طوفان گشود

آسمان و اخترانش بین، ولی از کار من
کافرم گر یک گره با این همه دندان گشود

حیرتم بر عشق پر نیرنگ می آید سلیم
کز کلید باغ بر رویم در زندان گشود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.