۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۷

دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد
چو لاله دامنم از آب، داغ می گیرد

چو شمع کشته، ز دود فتیله ی عنبر
فریب خورده ی زلفش دماغ می گیرد

نشان عیش و طرب آنکه در جهان جوید
چو ابلهی ست که عنقا سراغ می گیرد

چو عندلیب، مرا سوخت حسرت خاری
که جای بر سر دیوار باغ می گیرد

دلم به هند سلیم از غم بتان عراق
تذرو داده ز دست و کلاغ می گیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.