هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، درد، و شوریدگی سخن میگوید. شاعر با تصاویری آتشین مانند شراب ناب، گیاه خشک، و سیماب، حالات درونی خود را بیان میکند. او از عشق و جنون، رنج و اضطراب میگوید و احساساتش را با عناصری مانند شمع، مهتاب، و محراب پیوند میزند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای آتشین و مفاهیم درد و رنج نیاز به درک بالاتری دارد.
شمارهٔ ۴۱۰
دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد
گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
که از خونگرمی من دامن قصاب می سوزد
جنون از داغ های تن چنانم بی خبر دارد
که گویی جامه ی هستی مگر در خواب می سوزد
ز تاب شمع رویی محفل ما روشن است امشب
که چون پیراهن فانوس ازو مهتاب می سوزد
سلیم از بس دلم سرگرم استغفار عصیان است
اگر اشکی ز مژگانم چکد، محراب می سوزد
گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
که از خونگرمی من دامن قصاب می سوزد
جنون از داغ های تن چنانم بی خبر دارد
که گویی جامه ی هستی مگر در خواب می سوزد
ز تاب شمع رویی محفل ما روشن است امشب
که چون پیراهن فانوس ازو مهتاب می سوزد
سلیم از بس دلم سرگرم استغفار عصیان است
اگر اشکی ز مژگانم چکد، محراب می سوزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.