۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۶

زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی می برد
غنچه سر در جیب خویش از بی کلاهی می برد

حاصل کردار خود دارد به دامن هرکه هست
می رود برق و ز خرمن رنگ کاهی می برد

کاش بخت تیره از سر سایه بردارد مرا
برق ره بر خرمن من زین سیاهی می برد

رهرو عشق تو آسایش چه می داند که چیست
پای در آب از برای خار ماهی می برد

پاک نتواند کند کین مرا زان دل سلیم
آب چشم من که از مژگان سیاهی می برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.